که بود؟ شهرهی عالم به سست پیمانی
وفا نکرد و دریغ از کمی پشیمانی
چه گفت؟ گفت فراق تو بر من آسان است
وداع کرد و نمییابمش به آسانی
چه برد؟ تاب مرا برد تاب گیسویش
چه بود جرم تو؟ سرگشتگی، پریشانی
چه کرد؟ عشقِ مرا کفر خواند و خونم ریخت
چه حکمتیست در این شیوهی مسلمانی؟
چه از تو خواست؟ غزلهای بی رقیب مرا
کجاست؟ نزد رقیبان پی غزلخوانی
چرا به عشقِ چنین ظالمی دچار شدی؟
تو نیز عاشق اویی خودت نمیدانی ...!
#سجاد_سامانی
دیگر اشعار : سجاد_سامانی
نویسنده : علیرضا بابایی